طاهاطاها، تا این لحظه: 10 سال و 11 ماه و 7 روز سن داره

طاهایی

یه روز تعطیل و دریاچه نمک

جمعه همراه با پدرجون و مادر جون و عمو و عمه اینا همگی رفتیم مهارلو، دریاچه نمک. البته رفتیم لای درخت ها نشستیم. بابایی برامون جوجه کباب درست کرد. اونجا اسب داشت، گوسفند و هاپو همه ماجرا یه طرف آخرش که هندونه خوردیم یه طرف. قشنگ در حد تیم ملی کثیف کاری. دیگه مامانی هیچی نگفت. یه ضربی هم اونجا من زدم که مامانی البته ازم فیلم هم گرفت. اینم پسر عمه ام آبتین ...
25 اسفند 1393

کارهای طاها در پایان سال 1393

- شیطنت و کنجکاوی به حدی رسیده که واسه یخچال و گاز مامان بزرگ قفل خریدن. کابینت ها چون خرجش خیلی می زد بالا با پارچه دسته هاش رو بستن. - کتاب پرندگان رو خیلی دوست داره چون پُر عکس جوجو هست و یه عکس ماه که علاقه زیادی به ماه داره. - کماکان برای لباس پوشیدن برنامه داریم چون کلاً دوست نداره لباس بپوشه - تبلت رو چند روزه جمع کردیم و فیلم هاش رو با فلش رو تلویزیون بهش نشون میدیم و وقتی سراغ تبلت رو می گیره به قول خودش پو؟ می گیم رفته مسافرت. - بهش می گیم چند سالته؟ می گه یک دو. از یک تا ده به جز سه و چهار و پنج بقیه رو خودش می گه. - عاشق ماست هست و کباب خور حرفه ای - تو رنگ ها به آبی می گه آبا - نخ دندون که قشنگ می گه ن...
16 اسفند 1393

طاها و ماشین بازی

بابایی یهو تصمیم گرفت که ما رو ببره شهربازی و البته بعدش خرید مامانی. رفتیم آی حالی داد اما بابایی گفته که سری بعد با من میاد فقط بازی مامانی هم خودش بره خرید رو انواع ماشین ها نشستم. دنده عوض کردم حالی میدادا. جای همه بچه ها خالی ...
16 اسفند 1393
1
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به طاهایی می باشد