یه روز تعطیل و دریاچه نمک
جمعه همراه با پدرجون و مادر جون و عمو و عمه اینا همگی رفتیم مهارلو، دریاچه نمک. البته رفتیم لای درخت ها نشستیم. بابایی برامون جوجه کباب درست کرد. اونجا اسب داشت، گوسفند و هاپو همه ماجرا یه طرف آخرش که هندونه خوردیم یه طرف. قشنگ در حد تیم ملی کثیف کاری. دیگه مامانی هیچی نگفت. یه ضربی هم اونجا من زدم که مامانی البته ازم فیلم هم گرفت. اینم پسر عمه ام آبتین ...
نویسنده :
بابایی و مامانی
9:56